و جوجه های زیبا جوردی و مامان می دهند.
این دختر زیبا چهره ای بسیار باریک و برازنده دارد. چیزی در مورد فیض مار وجود داشت. و شخصیت ، با قضاوت از ظاهر آن ، تقریباً شبیه به یک ادم خائن است. او فقط می خواست اعضای دوست پسر او را ملاقات کند و این کار را انجام ندهد زیرا او می ترسید از پاشنه روی پیشانی های زیبای خود بترسد و بقایای ماندگار از عقل سلیم را که تا آخر معنی جوردی و مامان نداشت ، کاملاً از دست داد.